تبیین:
سیزدهم بهمن سال ۱۳۴۹ خورشیدی (۱۹۷۱ میلادی)، در شهر رامسر ایران، پیماننامهای جهانی برای نگهبانی از تالابها به تصویب رسید که پیماننامه «کنوانسیون رامسر» بهعنوان روز جهانی تالابها نامگذاری شد تا توجه مردم را به اهمیت نقش تالابها و ارتباط تنگاتنگ آن با حیات و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی انسان، جلب کند، بهطوری که تاکنون ۱۷۲ کشور جهان و با مجموع ۲۵۰۳ تالاب بینالمللی عضو این کنوانسیون بینالمللی هستند. در این زمینه با علی ارواحی کارشناس امور تالابها و استاد دانشگاه گفتگو کردیم که شرح آن را در ادامه میخوانید. در رابطه با تالابها توضیح میدهید؟ تالابها نواحی از خشکی که با آب شیرین و شور در همه جای کره زمین از مناطق گرم استوایی تا دشتهای یخزده نزدیک قطب پوشیده شدهاند که بهاندازه هر عضو دیگر طبیعت در سلامت و حفظ تعادل کره زمین نقش حیاتی دارند، زیرا تالابها اکوسیستمهای با ارزشی هستند که کارکردهای بسیاری در تغذیه سفرههای آب زیرزمینی، بستر رویش گیاهان شناور و آبزی، ذخیره آب، ادامه روند چرخه مواد، کنترل سیلاب، حفاظت در برابر طوفان، فرسایش بادی، بادشکن و پناهگاهی برای انواع گیاهان و جانوران دارد که نظیر آن را در هیچیک از اکوسیستمهای روی زمین بهصورت یکپارچه نمیتوان یافت. وضعیت تالابها چگونه است؟ حال در شرایطی که این عملکرد چندگانه و گسترده از سوی دیگر اکوسیستمهای تالابی را به زیستبومهایی حساس، شکننده، غیرقابلجایگزین و تا حدی غیرقابلبازسازی تبدیل میکند؛ بنابراین انسان برای داشتن این زیستبومهای بیهمتا باید یاد بگیرد که همان گونه که تالاب انواع عملکردها و اجزای زنده و غیرزنده محیطزیست را در کنار یکدیگر حفظ و نگهداری میکند بهعنوان عضوی از آن و نه با حقی بیشتر از بقیه اجزا در کنار آنها زندگی کند و به صلاح اوست که این زیستبومها را حفظ و حمایت کند. در اقلیم غالباً خشک و نیمهخشک کشور که میزان تبخیر به طور متوسط بیش از ۱۰ برابر بارش است، انتظار میرود که تالابهای بسیار کمی شکل گیرد، اما پرشیب بودن ایران که یکی از کوهستانیترین کشورهای جهان بهحساب میآید، برخورداری از هزاران کیلومتر سواحل دریایی آبهای گرم در جنوب و معتدل در شمال، وجود پهنههای وسیع بیابانی با خاکهای شور و بالاخره موقعیت عرض جغرافیایی باعث شده که ایران جزو کشورهای دارای بیشترین تنوع تالاب در جهان باشد. در ۵۰ سال گذشته بیش از ۳۵ درصد تالابهای طبیعی در دنیا از بین رفتهاند و عواملی از جمله آلودگی تالابها، تأمیننشدن حقابه، کاهش بارشها، این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند. در این میان با وجود اهمیتی که تالابها در محیطزیست دارند، حال تالابهای کشور خوب نیست و عواملی از جمله، آلودگی تالابها، تأمیننشدن حقابه، کاهش بارشها این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند. امروزه بیش از ۲۳۰۰ تالاب با مساحت پوششی بیش از ۲۵۰ میلیون هکتار در جهان شناسایی و ثبت شده است که به گفته کارشناسان در ۵۰ سال گذشته بیش از ۳۵ درصد تالابهای طبیعی در دنیا از بین رفتهاند و عواملی از جمله آلودگی تالابها، تأمیننشدن حقابه، کاهش بارشها، این اکوسیستمهای باارزش را تهدید میکنند و هرگونه تلاش شناساندن اهمیت تالابها میتواند گام تأثیرگذاری برای تحقق ارائه خدمات زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی تالابها و کارکرد تالاب در زمینه کاهش تغییرات اقلیمی باشد، زیرا تولید فرآوردههای طبیعی مانند چوب، پیت، میوه، گیاهان دارویی، آبزیان، نی، زیستگاه حیاتوحش، حفاظت از تنوع زیستی، تأمین غذا، کنترل سیلاب، تعدیل آبوهوا، تغذیه و تخلیه آبهای زیرزمینی، تنظیم جریان آب، جلوگیری از نفوذ آبشور، جلوگیری از فرسایش خاک، حفظ و نگهداری رسوبات و مواد غذایی و فراهمآوری منابع تفرج از مزایای تالابها است. فلات مرکزی ایران با ۱۰ میلیارد مترمکعب کمبود آب روبهرو است و سفرههای آبهای زیرزمینی در کشور در حال ازبینرفتن هستند و اگر برای تأمین این ۱۰ میلیارد مترمکعب برنامهای نداشته باشیم با یک بحران جدی در سطح ملی مواجه خواهیم شد. هماکنون همه تالابها در فلات مرکزی ایران دچار مرگ آبی شدهاند و با انتقال آب تنها میتوانند نقش تالاب را به لحاظ آبی و در یک مقطع کوتاه حفظ کنند و بههیچوجه نقش اکولوژیکی پیچیده یک تالاب در این ابعاد و با این شکل جبران نخواهد شد. وضعیت دریاچه ارومیه چگونه است؟ دررابطهبا دریاچه ارومیه باید یکروند ۳۰ساله را شاهد هستیم در سال ۱۳۷۵ پیک تراز آب دریاچه ارومیه را شاهد بودیم. تراز آب دریاچه به بیش از ۱۲۷۸ مترمربع رسید. از آن زمان بیش از ۳ دهه گذشته است و توسعه سطح زیر کشت و توسعه کشاورزی رشد بیش از ۲ برابری داشته است و باعث شده است که حقابه ورودی کاهش داشته باشد. همزمان سالهای خشک و کمبارش و تغییرات فاکتورهای اقلیمی هم مزید بر علت شده است. در ۲۰ مهر امسال تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰/۱ متر رسیده است. وسعت آبی دریاچه ۸۷۰ کیلومتر و حجم آبی آن یک میلیارد و ۱۷۰ میلیون مترمکعب است. مسئولین وقتی حجم دریاچه ارومیه را با سال قبل مقایسه میکنند که نزدیک به ۶۰۰ میلیون مترمکعب کمتر بوده است و ترازآبی دریاچه ارومیه ۱۲۶۹/۸ متر بوده و وسعت دریاچه هم ۶۰۶ کیلومترمربع بوده است. با مقایسه ارقام نتیجه میگیرند که نسبت به سال قبل بهتر شده است، اما به روند ۳۰ سالهای که اتفاق افتاده است نگاه نمیکنند. به دلیل خشکیدگی دریاچه ارومیه در سالهای گذشته ما تشکیل پلایا یا کریستالیزه شدن دریاچه را شاهد بودیم که این امر باعث شده است که حجم مخزن دریاچه ارومیه کاهش پیدا کند. حجم مخزن دریاچه به طور طبیعی معادل ۱۴ میلیارد مترمکعب است، اما وقتی این نمکها کریستالیزه میشود اگر حجم مخزنی را در نظر میگیریم بدون توجه به کریستالیزه شدن حجم دریاچه ارومیه است. بلافاصله باگذشت یکفصل که تبخیر اتفاق میافتد شرایط رو به وخامت میگذارد و ما امروز تنها در شمال دریاچه شاهد آب هستیم. دریاچه ارومیه وسعتی معادل ۵ هزار کیلومترمربع دارد و حجم مخزنی معادل ۱۴/۵ میلیارد مترمکعب و به طور متوسط سالانه ۲ میلیارد مترمکعب تبخیر سطحی از سطح دریاچه را داریم. اگر دریاچه ارومیه در حالت پایداری نسبی باشد حقابه تعریف شده ۳/۴ میلیارد مترمکعبی میتواند تداوم حیات دریاچه ارومیه را تضمین نماید، این موضوع در شرایط طبیعی جوابگو است. وقتی حجم آب دریاچه به یک میلیارد و ۱۷۰ میلیون مترمکعب رسیده است که یعنی بیش از ۱۳ میلیارد مترمکعب کاهش آب در سطح دریاچه داریم و در این شرایط تبخیر سطحی هم داریم که حجم آب را کمتر میکند. احیای دریاچه ارومیه نیازمند این است که به طور مستمر حقابه دریاچه تزریق شود. این حقابه باید تبخیر سطحی دریاچه ارومیه در شرایط فعلی را در نظر بگیرد و در یک برنامه زمانبندی در طی ۶ سال به تراز اکولوژیکی نزدیک شود. این که دریاچه در سال قبل وضعیت بهتر بوده معیار نیست ما کاهش شدید آب را شاهد هستیم و باید به آن زمان داده شود و حقابه بیشتری به دریاچه ارومیه تزریق شود تا شاهد افزایش سطح تراز و حجم آب باشیم. وقتی به شرایط پایدار رسید تحویل ۳/۴ میلیارد مترمکعب میتواند کمک کند ولی در حاضر این حقابه کمک نمیکند ولی متأسفانه همین هم تحویل نمیشود. متأسفانه دریاچه ارومیه روندی را طی کرده است که از یک دریاچه دائمی به یک دریاچه فصلی تبدیل شده است.
ارسال نظرات